مسجد علی بن ابیطالب(علیه السلام) پسبند

با مدد از خدای مولا علی «کانون فرهنگی ثامن الحجج مسجد علی بن ابیطالب فارس - لامرد- بخش اشکنان - روستای پسبند»

مسجد علی بن ابیطالب(علیه السلام) پسبند

با مدد از خدای مولا علی «کانون فرهنگی ثامن الحجج مسجد علی بن ابیطالب فارس - لامرد- بخش اشکنان - روستای پسبند»

مسجد علی بن ابیطالب(علیه السلام) پسبند
پیام های کوتاه

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «جالب» ثبت شده است

۲۱مهر


دریافت
مدت زمان: 9 دقیقه 1 ثانیه

به مناسبت عید غدیر و به عشق مولایمان امیر المومنین علی بن ابیطالب علیه السلام


۰۸شهریور

4. وَ صِدْقَ اللِّسَانِ (راستگویی)

راستگویی ، چهارمین صفت مورد رضای خدا و رسول است

داستانک :

در احوالات مرحوم شیخ عباس قمی (رحمه ا... علیه) صاحب کتابهای مهمی از جمله مفاتیح الجنان و منتهی الآمال و ... آمده است:

در ایام بیماری که موجب رحلت ایشان گردید یکی از علمای تهران برای عیادت به حضورش رسید ؛ حاج شیخ عباس آن روز بسیار ناراحت و متفکر بود ؛ آن عالم بزرگ می پرسد ؛ چرا ناراحتید ؟

شیخ پاسخ می دهد: در سفری که به حج رفتم در مکه معظمه خواستم به روش محدثین که از یکدیگر اجازه می گیرند از یکی از محدثین عامه اهل سنت اجازه حدیث بگیرم ، وقتی این منظور را با وی در میان نهادم عالم سنّی مطلبی گفت و من روی مصالحی آن را انکار کردم ، اکنون در این فکرم که فردای قیامت چگونه این دروغ را در محضر عدل الهی توجیه کنم .

[حاج شیخ عباس قمی ، مرد تقوا و فضیلت صفحه 65]

۱۱خرداد

السلام علیک یا باب الحوائج

السلام علیک یا قمر بنی هاشم

السلام علیک یا اباالفضل العباس

* تمام دنیا دست هایت را می شناسند.

دست هایی که دستان خداست و از آستین رشادت و شهامت تو بیرون آمده.

همان دست هایی که دستان پر سخاوت دریاست و تمام آب های دنیا را شرمنده خویش کرده است.

دست های تو را نمی شود نادیده گرفت؛ چون دستان خدا فراتر از همه دست هاست.

هر که با دست های تو بیعت کند، دستان خدا را در آغوش گرفته است.

دست هایت آیینه دستان پر پینه مردی است که تمام هستی در دست ولایت اوست.

مردی که سالیان سال نان بینوایان را بر دوش می گرفت و بر در خانه های شان می برد و سفره هایشان را نمک گیر خویش می کرد.

تو فرزند دست های حیدری.

دست های تو آب آور زمین شدند.

دستان تو ساقی روزگارند.

دست هایت برکت عشق را در سفره های عاشقان می نهند.

اینک نان و خرما نه، که از تو آب حیات می طلبیم.

عباس، کلمه ای است که ردیف همه غزل های حسین است.

اگر به تاریخ ولادت حسین و عباس نگاهی بیفکنیم می بینیم که از حسین تا عباس یک قدم فاصله بیش نیست.

او که در بلوغ عطش و زخم، در نهایت خستگی، پس از نبردی سخت به آب رسید؛ لب هایش در تمنای قطره ای می سوخت و کام خشکیده اش در برزخ میان رقص موج ها و زمزمه آب و گریه و ضجه کودکان که از دور دست «عمو» را فریاد می زدند مانده بود.

چه حسرتی بر دل فرات گذاشت؛ آن گاه که عشق رابه آب سودا نکرد و عطش را آبرو بخشید.

۰۶خرداد





او پیام آور اسلام بود

رحمة للمومنین، رحمتی برای جهان

مهم نیست که امروز پیروانش به نام او و مکتب او با نشان دادن چنگ و دندان بر مردمان سخت می گیرند

مهم آن است که او چنین نبود

مهم نیست که نادانان، کین توزانه به او جسارت کنند و به سوی چهره تابناک شن بپاشند

ولی نخواهند توانست لکه ای بر خورشید وجودش بیاندازند

او پیامبر و پایه گذار دین اسلام، محمد بود

رحمتی جاودانه برای مردم جهان

بی گمان نیاز هست ما رویکردمان را دیگرگونه کنیم

بی گمان کم مایگان به دنبال بر آفشته شدن ما هستند

ما که خود را رهرو و شیفته او می دانیم باید کاری دیگر کنیم

از خود آغاز کنیم و خلق محمدی زیور رفتار خویش سازیم

بی گمان آن ها می پسندند که ما بتازیم و بشوریم و بزنیم و بسوزانیم

ما اما به نیکویی می توانیم مسلمان محمدی باشیم

تا بر همگان چون باران رحمت بباریم

چنان که فرموده اند

همچو باران باش، بر نیک و بد ببار




.....................عید مبعث مبارک باد.....................



۰۲اسفند


امام زمان


اولین شیوه یاری امام عصر: دعوت از دیگران جهت بهره مند شدن از برکات امام زمان علیه السلام.


 هرشیعه ای که نعمت وجود امام عصر را درک کرده و حلاوت عنایات او را چشیده باشد، می تواند وجود این نعمت را به دیگران خبر دهد و از آنها دعوت کند که با توسل به امام زمان علیه السلام از عنایات اوبهره مند گردند.

1. ارجاع دیگران به امام زمان علیه السلام برای رفع نیاز های مادی و معنویشان کاری بسیار ساده است.این کار زمینه قدرشناسی امت از امام علیه السلام رافراهم می آورد و در غربت زدایی از این مولای کریم بسیارمۆثر است، از این رو به نوبه خود نوعی یاری امام عصر به شمار می‌آید.

2. دومین شیوه یاری امام عصر: تجلیل از امام زمان علیه السلام در جامعه

هر شیعه ای می تواند در تجلیل و بزرگداشت از امام زمان خود در جامعه بکوشد. این کار (یعنی گرامیداشت امام عصر در جامعه)، از غربت آن مولا می کاهد و توجه همگانی را به ایشان بیشتر میکند.

همه ما می توانیم تابلویی از نام امام خودرابه جهت ابراز ارادت به امام عصر و تجلیل از ایشان درخانه یا محل کار نصب کنیم. همه مامی توانیم به هنگام ذکر نام ایشان بااحترام از آن حضرت یاد نماییم و بر او درود و صلوات بفرستیم.

همه میتوانیم به هنگام بردن نام خاص ایشان یعنی لقب «قائم» برخیزیم، دست برسرنهیم، ادای احترام کنیم وبرای فرج ایشان دعا کنیم.

همه می توانیم در روزهای منسوب به ایشان همچون نیمه شعبان، روزهای جمعه وعید غدیر با برگزاری مراسم ویژه برای آن حضرت، ولایت و امامت او را به یکدیگر یادآور شویم. حتی اگر نتوانیم برگزارکننده چنین مراسمی باشیم می توانیم در آن خدمت کنیم یا لااقل با حضور خالصانه خود به آن رونق بخشیم.

گناهان به خصوص گناهان بزرگ وزشت کاری های فاحش اگر از ناحیه کسانی سر بزند که منتسب به امام زمان هستند و شیعه آن حضرت به شمار می روند، آبروی آن بزرگوار را در نزد بیگانگان به مخاطره می افکند و دل آن عزیز را آزرده می سازد. در مقابل، درستکاری، خویشتنداری و پرهیزکاری شیعیان به عزت امام عصر در جامعه می افزاید و قلب آن مولا را شاد می سازد

همه اینکار ها، تجلیل و بزرگداشت ازامام عصرعلیه السلام به شمار می آید و شیوه ای از شیوه های یاری آن حضرت است.

3. سومین شیوه یاری امام عصر: یاری شیعیان امام زمان علیه السلام

بخش مهمی ازدغدغه های امام زمان علیه السلام به گرفتاری شیعیان ایشان مربوط میشود. شیعیان، خانواده امام زمان علیه السلام به شمارمی آیند.آن حضرت ایشان را مانند فرزندان خود دوست می دارد، به واسطه گرفتاری آنها اندوهگین می شود و از بابت پیروزی و نجات آنان شاد میگردد.

در تعالیم اهل بیت بیان شده که خوشحال کردن شیعیان ائمه درحکم خوشحال کردن خود آنهاست، دیدار وعیادت از شیعیان در حکم دیدار و عیادت ازخود اهل بیت است وکمک مالی به شیعیان گرفتاربه منزله کمک مالی به خود امام زمان علیه السلام است.

بر این مبنا اگرکسی نسبت به شیعیان امام عصر- که جانهایمان فدایش باد- احساس غیرت و وظیفه کند، گویی نسبت به پاسداشت حریم خودِ امام عصرغیرت ورزیده وبه شخص ایشان یاری رسانده است.

بیایید به نیت یاری امام زمان علیه السلام، به یاری شیعیان گرفتارآن حضرت بشتابیم و به نیت خدمت به امام زمان در عزت بخشیدن به جامعه ی شیعه کوشاتر از پیش گام نهیم.

4. چهارمین شیوه یاری امام عصرعلیه السلام: زینت بودن برای صاحب الزمان به وسیله ی جدیت در درستکاری و پرهیز از رفتارهای زشت.

بخش مهمی ازدغدغه های امام زمان علیه السلام به گرفتاری شیعیان ایشان مربوط میشود. شیعیان، خانواده امام زمان علیه السلام به شمارمی آیند.آن حضرت ایشان را مانند فرزندان خود دوست می دارد، به واسطه گرفتاری آنها اندوهگین می شود و از بابت پیروزی و نجات آنان شاد میگردد

گناهان به خصوص گناهان بزرگ وزشت کاری های فاحش اگر از ناحیه کسانی سر بزند که منتسب به امام زمان هستند و شیعه آن حضرت به شمار می روند، آبروی آن بزرگوار را در نزد بیگانگان به مخاطره می افکند و دل آن عزیز را آزرده می سازد. در مقابل، درستکاری، خویشتنداری و پرهیزکاری شیعیان به عزت امام عصر در جامعه می افزاید و قلب آن مولا را شاد می سازد. همه ما می توانیم برای حفظ آبروی امام عصر و مکتب تربیتی ایشان نسبت به درستکاری و پرهیزازکارهای زشت، دقت و تلاش دو چندان داشته باشیم و بدین گونه، امام وقت خود را یاری کنیم،

چنان که امیرمۆمنان به یاران خویش فرمود: «مرا با خویشتنداری [نسبت به زشتیها] و تلاش [در راه خوبیها] یاری کنید.»


5. پنجمین شیوه یاری امام عصر: جلب یاری های آسمانی برای امام زمان علیه السلام

همه ما می دانیم که کمک به فقرا (یا همان صدقه) رفع بلا می کند، پس میتوانیم با دادن صدقه از طرف امام عصر در رفع بلا از وجود شریفش گام برداریم. نیز همه ی مامی دانیم که دعا، در تعجیل فرج امام عصر و ایجاد گشایش درکار ایشان مۆثر است، پس می توانیم به دعا و نیایش در درگاه الهی روی آوریم و مرتبا از خدا بخواهیم که فرج ایشان را به پیش اندازد و همّ و غمّ و گرفتاری را از وجود شریفش به کلی زایل سازد.

جذب یاران وجلب یاری برای امام عصر، خود از بهترین شیوه های یاری امام عصر به شمارمی آید، به خصوص اگر بتوانیم این یاری را از فضل خدا تمنا کنیم.

فرآوری: فاطمه زین الدینی

بخش مهدویت تبیان

 


۱۳تیر

سر تا پای خودم را که خلاصه میکنم، می شوم قد یک کف دست خاک که ممکن بود یک تکه آجر باشد توی دیوار یک خانه، یا یک قلوه سنگ روی شانه یک کوه، یا مشتی سنگ ریزه ته اقیانوس، یا حتی خاک یک گلدان باشد،خاک همین گلدان پشت پنجره،.

یک کف دست خاک ممکن است هیچ وقت هیچ اسمی نداشته باشد و تا همیشه خاک باقی بماند، فقط خاک.

اما حالا یک کف دست خاک وجود دارد که الله به او اجازه داده نفس بکشد، ببیند، بشنود، بفهمد،جان داشته باشد.

یک مشت خاک که اجازه دارد عاشق بشود، انتخاب کند ، عوض بشود، تغییر کند. وای خدای بزرگ من چقدر خوشبختم، من همان خاک انتخاب شده هستم همان خاکی که با بقیه خاکها فرق میکند من همان خاکی هستم که در دستهای بلا تشیه او ورزیده شده ام و او از نفسش در آن دمیده. (و نفخت فیه من روحی *و در آن از روح خود دمیدم ...*حجر/29) من آن خاک قیمتی هستم. حالا می فهمم چرا فرشته ها آن قدر رشک می برند.

اما اگر این خاک، این خاک برگزیده، خاکی که اسم دارد، قشنگ ترین اسم دنیا را، خاکی که نور چشمی و عزیز دردانه عالم هستی هست... اگر نتواند تغییر کند، اگر عوض نشود ، اگر انتخاب نکند ، اگر همین طور خاک بماند ، اگر آن آخر که قرار است بر گردد و خود جدیدش را تحویل خدای خویش دهد، سرش را بیندازد پایین و بگوید: «یا لَیتَنی کُنتُ تراباً» بگوید: ای کاش خاک بودم ... این وحشتناک ترین جمله ای است که یک آدم می تواند بگوید. یعنی اینکه حتی نتوانسته خاک باشد ، چه برسد به آدم! یعنی اینکه ... خدایا دستمان را بگیر و نیاور آن روزی را که هیچ آدمی چنین بگوید ...

خدا یا کمکمان کن