مسجد علی بن ابیطالب(علیه السلام) پسبند

با مدد از خدای مولا علی «کانون فرهنگی ثامن الحجج مسجد علی بن ابیطالب فارس - لامرد- بخش اشکنان - روستای پسبند»

مسجد علی بن ابیطالب(علیه السلام) پسبند

با مدد از خدای مولا علی «کانون فرهنگی ثامن الحجج مسجد علی بن ابیطالب فارس - لامرد- بخش اشکنان - روستای پسبند»

مسجد علی بن ابیطالب(علیه السلام) پسبند
پیام های کوتاه

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دختر» ثبت شده است

۰۱شهریور

انواع حجاب در اسلام

  • حجاب چشم( نگاه )  

(قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ ) «نور؛30» ای رسول ما به مردان مؤمن بگو تا چشم‎ها را از نگاه ناروا بپوشند.

قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ) «نور؛31» ای رسول به زنان مؤمن بگو تا چشم‎ها را از نگاه ناروا بپوشند.

  • حجاب در گفتار

نوع دیگر حجاب و پوشش قرآنی، حجاب گفتاری زنان در مقابل نامحرم است:

(فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ) «احزاب؛32» پس زنهار نازک و نرم با مردان سخن نگویید؛ مبادا آن که دلش بیمار (هوا و هوس) است به طمع افتد.

  • حجاب رفتاری ( کردار)

نوع دیگر حجاب و پوشش قرآنی، حجاب رفتاری زنان در مقابل نامحرم است. به زنان دستور داده شده است به گونه‎ای راه نروند که با نشان دادن زینت‎های خود باعث جلب توجه نامحرم شوند

(وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ) «نور؛31» و آن طور پای به زمین نزنند که خلخال و زیور پنهان پاهایشان معلوم شود.
از مجموع مباحث طرح شده به روشنی استفاده می‎شود که مراد از حجاب اسلامی، پوشش و حریم قایل شدن در معاشرت زنان با مردان نامحرم در انحای مختلف رفتار، مثل نحوه‌ی پوشش، نگاه، ‌حرف زدن و راه ‎رفتن است.
بنابراین، حجاب و پوشش زن نیز به منزله‌ی یک حاجب و مانع در مقابل افراد نامحرم است که قصد نفوذ و تصرف در حریم ناموس دیگران را دارند.

۱۹مرداد

"عارف بزرگ ایت الله بهجت (ره)"

دنیاپرستان را بنگرید که به چه دل بسته‌اند 

و بر سر چه با هم نزاع دارند،

 به دنیایی از کاغذ و مقوا و خانه عنکبوت ... !



چادر و مقنعه ای که قامت کوچک .

 چهره ی نجیب دخترکان معصوم را می آراید ، 

تار و پود حجاب و متانت در بزرگسالی است . 

نهال عشق به حجاب و عفت را از کودکی در دل فرزندانمان بکاریم

تا در بزرگی ثمر دهد



۰۴تیر

داستانک (خاطره )

حدود 4 سال پیش بود که جوانی مومن و باتقوا پیش من آمد و گفت :

حاج آقا ! نه شغلی دارم و نه پولی؛ اما نیاز شدید به ازدواج دارم . وضعیت مالی خانواده ی ما هم مناسب نیست، برای همین، مخالف ازدواج من هستند

گفتم: به خانواده ات بگو به من زنگ بزنند ، تا با آنها صحبت کنم

زنگ زدند و من هم صحبت کردم ، اما فایده ای نداشت.

به آن جوان گفتم: کاری از دست من بر نمی آید . اما پیشنهادی به تو می دهم، و آن پیشنهاد این است که : غسل زیارت کن و بعد از آن به حرم امام رضا علیه السلام  برو ، بعد از زیارت ، به بالاسر حضرت برو و 2رکعت نماز زیارت بخوان‌، بعد از نماز دعا کن انشاءالله برآورده می شود ...

سه روز بعد ، آن جوان با من تماس گرفت و برای خواندن صیغه عقدش با من قرار گذاشت و گفت :همه چیز درست شد ...

جالب این بود که روز ازدواجش روز ولادت امام رضا علیه السلام بود ، روز ولادت خانمش هم روز ولادت امام رضا علیه السلام بود و نام پدر خانمش هم رضا ...

الآن هم به برکت امام رضا ‍ علیه السلام  همه چیز دارد ...

 

۲۸ارديبهشت

پیرزنی در خواب , خدا رو دید و به او گفت :


"خدایا من خیلی تنهام . آیا مهمان خانه من می شوی ؟ "


خدا قبول کرد و به او گفت که فردا به دیدنش خواهد رفت .


پیرزن از خواب بیدار شد با عجله شروع به جارو کردن خانه کرد.


رفت و چند نان تازه خرید و خوشمزه ترین غذایی که بلد بود پخت.


سپس نشست و منتظر ماند.


چند دقیقه بعد در خانه به صدا در آمد .


پیر زن با عجله به طرف در رفت آن را باز کرد پیر مرد فقیری بود .


پیرمرد از او خواست تا به او غذا بدهد


پیر زن با عصبانیت سر فقیر داد زد و در را بست.


نیم ساعت بعد باز در خانه به صدا در آمد. پیر زن دوباره در را باز کرد.


این بار کودکی که از سرما می لرزید از او خواست تا از سرما پناهش دهد .


پیر زن با ناراحتی در را بست و غرغر کنان به خانه بر گشت


نزدیک غروب بار دیگر در خانه به صدا در آمد .


این بار نیز پیرزن فقیری پشت در بود. زن از او کمی پول خواست تا برای کودکان گرسنه

اش غذا بخرد .


پیر زن که خیلی عصبانی شده بود با داد و فریاد پیر زن را دور کرد.


شب شد ولی خدا نیامد پیرزن نا امید شد و رفت که بخوابد و در خواب بار دیگر خدا را دید .
پیرزن با ناراحتی گفت:


"خدایا مگر تو قول نداده بودی که امروز به دیدنم خواهی اومد ؟"


خدا جواب داد :


" بله من سه بار آمدم و تو هر سه بار در را به رویم بستی "


امام سجاد علی بن الحسین علیه السلام هنگامی که به مستمندی صدقه می داد

دست خود را می بوسید.


شخصی از آن حضرت راز این بوسیدن را پرسید.


امام علیه السلام در پاسخ فرمودند


صدقه مومن قبل از اینکه به دست فقیر و نیازمند برسد به دست خداوند میرسد از این رو

من دست خود را می بوسم

به نقل از http://dastandastankotah.persianblog.ir/post/235/

۱۹ارديبهشت

۲۴بهمن

   



یکی از فضلا از قول یکی از افراد مورد وثوق و او از قول آیت الله مجتهدی از علماء تهران، چنین نقل کرد:

   شبی در نجف، بعد از اتمام نماز جماعت پشت سر آیت الله شهید مدنی و خلوت شدن مسجد ، ناگهان دیدم آقای مدنی به شدت شروع کرد به گریستن ، چون به من اظهار لطف داشتند به خودم جرات دادم و از ایشان علت گریه ی ناگهانی را پرسیدم.

ایشان فرمودند: بعد از نماز یکی به من گفت امام زمان علیه السلام را دیده است که به او فرموده اند:«ببین این شیعیان بعد از نماز بلافاصله به سراغ کارهای خود رفتند و هیچ کدام برای فرج من دعا نکردند.»

من هم تا این را شنیدم به شدت متاثر شدم و گریستم.

آقای مجتهدی می گفت: بعدا متوجه شدم ، امام زمان علیه السلام این گلایه را به خود ایشان کرده بود.

***************************************************************