مسجد علی بن ابیطالب(علیه السلام) پسبند

با مدد از خدای مولا علی «کانون فرهنگی ثامن الحجج مسجد علی بن ابیطالب فارس - لامرد- بخش اشکنان - روستای پسبند»

مسجد علی بن ابیطالب(علیه السلام) پسبند

با مدد از خدای مولا علی «کانون فرهنگی ثامن الحجج مسجد علی بن ابیطالب فارس - لامرد- بخش اشکنان - روستای پسبند»

مسجد علی بن ابیطالب(علیه السلام) پسبند
پیام های کوتاه

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شب» ثبت شده است

۱۰بهمن



خبر فوری:



🔥3 آتش سوزی بزرگ🔥

شب گذشته که شاید شما خواب بودید متاسفانه 3آتش سوزی بزرگ رخ داد که منجر به فجایع ناراحت کننده و تکان دهنده ای شد و نکته ی قابل تأمل اینکه در هر سه این آتش سوزی ها خطای انسانی و غفلت و عدم آگاهی عامل اصلی بوده است.
👇     👇     👇    👇    👇    👇

1- مسبب آتش سوزی اول آقایی بود که متاسفانه برای چندمین بار نتوانست آتش خشم خود را کنترل کند و هم فرزندش را به شدت تنبیه بدنی کرد و هم اینکه به همسرش ناسزا گفت و توهین های شدیدی کرد. تأسف بارتر اینکه همسر این آقا به جای اینکه به دنبال خاموش کردن این آتش باشد با جواب دادن ها و توهین های متقابل سبب شعله ورتر شدن این آتش شد. آخرین اخبار از این حکایت دارد که بخش قابل توجهی از بنیان های این خانواده سوخته و این زندگی مشترک در مرز فروپاشی است.

2-  آتش سوزی مهیب دوم را پدر و مادری ناآگاه به وجود آوردند که وقتی متوجه خطای بزرگ پسر جوان شان شده اند آنقدر او را سرزنش و ملامت کردند که اکنون آتش لجاجت و کینه ی این جوان شعله ور شده و مقابل پدر و مادر ایستاده است. همسایه ها که شاهدان عینی این درگیری و آتش سوزی بودند ناخودآگاه به یاد این فرمایش امیرالمومنین علیه السلام افتادند که : " هرگاه سرزنش و ملامت زیاد شود آتش لجاجت شعله ور می شود."

3- مسبب آتش سوزی بزرگ دیگر خانمی میانسال بود که آنقدر بین دو خانواده که در ابتدا اختلاف کوچکی داشتند خبرکشی کرد و حرف های این خانه را به آن خانه بُرد و صحبت های این خانواده را به آن خانواده انتقال داد که متأسفانه آتش فتنه ای بزرگ برپا شد به طوری که اکنون با تشدید بدگمانی های این دو خانواده نسبت به هم دعوا و درگیری های آنها به اوج رسیده و بخش قابل توجهی از پیوندهای عاطفی در این حادثه، سوخته است.

⏪آیا شما هم تا کنون عامل آتش سوزی بوده اید؟؟؟؟⏩

🌹🍀 مراقب باشیم که آتش به زندگی خود و دیگران نیاندازیم🍀🌹

۰۷مهر

آب و کشتی :

شما دیده اید هنگامی که کشتی روی آب حرکت می کند، ممکن است آب موج داشته باشد و این آب در کشتی بریزد. بر اثر آن کشتی سنگین تر     می شود و یک مقدار بیشتری در آب فرو می رود، آنگاه، موج که پیش      می آید آب بیشتری در کشتی می ریزد و باز دوباره پایین تر می رود و در مرتبه دیگر بر اثر موج، آب بیشتری در کشتی می ریزد. مثلاً اگر بدنه کشتی چهار متر از سطح دریا بالاتر باشد، تا این موجها چهار یا پنج متری بالا نیایند، آب در کشتی نمی ریزد. اما اگر چند موج پنج متری بزند، آب در کشتی می ریزد و بر اثر آن مثلاً کشتی یک متر پایین تر می رود؛ یعنی سه متر ارتفاع پیدا می کند. در قبل، اگر موج چهار متری می آمد آب در کشتی نمی ریخت، اما حال با موج چهار متری هم آب در کشتی می ریزد و همینطور این سیر به هم مربوط می شود که هرچه در کشتی بیشتر آب بریزد، کشتی هم بیشتر در آب فرو می رود و هر چه کشتی بیشتر در آب فرو برود مسلماً آب بیشتری در کشتی می ریزد.

مسائل، اینگونه به هم مربوط می شوند و این از انسان است که علقه و روی علقه و تعلق روی تعلق می آید. دلبستگی روی دلبستگی و تاریکی روی تاریکی می آید و اگر بتوان این آب هایی را که در کشتی ریخته، خالی کرد، سطح کشتی از آب بالاتر می آید.

این انسان هم که در این عالم مادی قرار گرفته، مثل کشتی روی آب است و هر چه آب کمتر در کشتی باشد، این کشتی بر آب مسلط تر است و خطر غرق شدن هم کمتر است و سبک بال تر و سریعتر حرکت می کند.اما هر چه آب همراه خودش بیشتر بردارد، سنگین تر می شود و بیشتر فرو می رود و دیگر دریاها مسلط و مسخرش نیستند؛ بلکه دریاها بر او مسخر و مسلط هستند. یعنی این کشتی اگر از آب دریا خالی شد، دریا مسخرش می شود و به راحتی روی آب حرکت می کند،در مقابل هر اندازه از آب دریا در آن ریخته شده باشد، به همان نسبت دریا بر او مسلط و خطر نزدیکتر می شود.

انسان هم هر چه که محبّت دنیا کمتر پیدا کند، بر دنیا مسلط است و سالم تر می تواند از دنیا عبور کند و هر چه دنیا آمد سنگین تر می شود، دنیا بر او مسلط می شود و ممکن است غرق شود. این دعاهایی که انسان می خواند مثل ابو حمزه، زیارت عاشورا، دعای ندبه، این پمپاژکردن و آب را از کشتی بیرون ریختن است؛ تا این کشتی سبک بشود و بهتر بتواند حرکت کند و به سر منزل مقصود برسد. اینکه هر شب مثلاٌ دستور است انسان هفتاد مرتبه استغفار کند، مثل این است که بگویند بر اثر موج مقداری آب در کشتی شما ریخته شده است و شما باید هفتاد سطل آب بکشید و آنها را از کشتی بیرون بریزید. بیرون که می ریزید، سبک می شوید و حرکتش آسانتر می گردد.

هر کسی که یک «العفو» و «أستَغفرُ الله» در شب می گوید یک مقدار از آب این کشتی را تخلیه می کندو کسی هم نباید بگویدکه مثلاٌدر کشتی من آب نیست. گناهی که صورت می گیرد، آبی است که در این کشتی ریخته شده است و آن أستَغفِرُالله که از روی صدق می گوید، یک مقدار آب را خارج  می کند و آزاد می شود.

انسان هر چه که غافل از خداوند می شود، متکبّرتر می شود و هر چه متکبرتر می شود، غافل تر می شود و این دو تا با هم هستند و همین طور هر چه هم که ریا می کند، از خدا دورتر می شود و هر چه که از خداوند دورتر می شود، بیشتر ریا می کند.

۲۴شهریور

یا اباذر، مَنْ ماتَ وَ فى قَلْبِه مِثْقالُ ذَرَّة مِنْ کِبْر لَمْ یَجِدْ رائِحَئه الْجَنَّةَ، إِلاّ أَنْ یَتُوبَ قَبْلَ ذلِک.یا اَباذَر، أکْثَرُ مَنْ یَدْخُل النّارَ الْمُسْتَکْبِرُونَ،

  فَقالَ: رَجُلٌ وَهَلْ یَنْجوُ مِنَ الْکِبْر أحَدٌ یا رَسُولَ الله؟ قال: نَعَمْ، مَنْ لَبِسَ الصُّوْف وَ رَکِبَ الْحِمارِ... وَ جالَسَ الْمَساکِینِ.

 اى ابوذر، کسى که بمیرد در حالى که در قلبش ذرّه اى از تکبّر در دل او باشد بوى بهشت را نمى یابد، مگر اینکه قبل از مرگ از آن توبه کند.اى ابوذر، بیشتر کسانى که داخل آتش مى شوند متکبّرین هستند.

 مردى سؤال کرد: اى پیامبر خدا، آیا ممکن است کسى از کبر نجات پیدا کند؟

 حضرت(صلى الله علیه وآله) فرمود: آرى، کسى که لباس ساده بپوشد و مرکبش، تکبّرآور نباشد و همنشین با فقرا و مساکین باشد.                              [بحارالانوار ، جلد  74، صفحه 90]

 داستانک :

 در شب هفدهم ماه مبارک رمضان که پیغمبر صلى الله علیه و آله به معراج تشریف برد و همه جا را دید و در همان شب مراجعت فرمود. صبح آن شب ، شیطان خدمت آن سرور مشرف شد و عرض کرد: یا رسول الله ! شب گذشته که به معراج تشریف بردید، در آسمان چهارم طرف چپ ((بیت المعمور)) منبرى بود، شکسته و سوخته و به رو افتاده آیا شناختى آن منبر را و متوجه شدید که از کیست ؟

 آن حضرت فرمودند: خیر؛ آن منبر از کیست ؟

 شیطان عرض کرد: آن منبر از من است و صاحب آن بودم ! بالاى آن مى نشستم و ملائکه پاى منبر من حاضر مى شدند، از براى آنها راه بندگى حضرت منان را مى گفتم . ملائکه از عبادت و بندگى من تعجب مى کردند! هر وقت که تسبیح از دستم مى افتاد، چندین هزار ملک بر مى خاستند، تسبیح را مى بوسیدند و به دست من مى دادند. اعتقاد من این بود که خداوند از من بهتر چیزى را خلق نفرموده ؛ ولى یک بار دیدم امر به عکس شد و رانده درگاه او شدم . و الان کسى از من بدتر و ملعون تر در درگاه احدیت نیست . اى محمد صلى الله علیه و آله وسلم ! مبادا مغرور شوى و تکبر نمایى ، چون هیچ کس از کارهاى الهى آگاه نیست .

 در ملاقات خود با حضرت یحیى عرض کرد: من جزو ملائکه بودم و چهار هزار سال سرم را از یک سجده بر نداشتم ؛ ولى عاقبتم این شد که از صفوف ملائکه بیرون شدم و مطرود و مردود و ملعون درگاه حق تعالى گردیدم   [داستانهایی از ابلیس صفحه 40 به نقل از خزینه الجواهر  646]

۱۶شهریور

در یک شب سرد زمستانی سال ۱۳۷۲ وارد صحن انقلاب شدم، سرما تا عمق استخوان‌های انسان نفوذ می‌کرد و کمتر کسی در آن شرایط از خانه خود می‌زد بیرون، صحن هم به طرز کم سابقه‌ای خلوت بود، به دالانی که بین صحن انقلاب و صحن مسجد گوهرشاد وجود دارد وارد شدم، متوجه جوانی با حدود ۳۵ سال سن شدم که چمدان مسافرتی نسبتا بزرگی در دست داشت و از یکی ـ دو نفر چیزی پرسید، ولی انگار آن‌ها نتوانستند جوابش را بدهند. به سوی من آمد و گفت: شب‌ بخیر آقا!

به زبان انگلیسی حرف می‌زد، آنهم با لهجه‌ آمریکایی رایج در کشور کانادا، وقتی به همان زبان و با خوشرویی جوابش را دادم، نفس راحتی کشید و گل از گلش شکفت. ادامه داد:

بقیه داستان در ادامه مطلب

۱۸اسفند

یکی از آداب بسیار سفارش شده در اسلام مهمان داری و پذیرایی از او می باشد، چنانچه برای این عمل ثوابی عظیم در نظر گرفته شده است!

در این باب رسول اکرم صلی الله علیه و آله می‌فرمایند: هر کس ایمان به خداوند و قیامت دارد، باید میهمان را گرامی بدارد.

مهمان، هدیه خدا و عامل بخشش گناهان است

همچنین بیان نموده‌اند: هنگامی که خداوند برای مردمی اراده‌ی خیر نماید، هدیه‌ای برای آنان می‌فرستد. پرسیدند: آن هدیه چیست؟ حضرت فرمودند: میهمان است که رزق خود را می‌آورد و چون می‌رود گناهان صاحب خانه را نیز می‌برد.

در مورد مهمان داری نیز از امیرالمؤمنین علیه السلام روایت شده است که ایشان فرموده‌اند:

هر مؤمنی که از صدای مهمان [و ورود آن] خشنود شود، گناهان او آمرزیده می‌گردد؛ گرچه گناهان او از زمین تا آسمان را پُر کرده باشد.

اینگونه باشیم تا صورتمان در قیامت مانند ماه کامل بدرخشد

در روایتی دیگر آمده است که فرموده‌اند: هیچ مؤمنی در دنیا میهمان را دوست نمی‌دارد، جز آن که چون از قبر خارج می‌شود، صورت او مانند ماه شب چهارده می‌باشد و اهل محشر می‌گویند: «او جز پیامبر نیست.» پس ملکی می‌گوید: او مؤمنی است که میهمان را دوست و گرامی می‌داشته است، پس او را مسیری جز بهشت نخواهد بود.


۱۵اسفند
از پیامبر اکرم (ص) نقل کرده اند که ایشان فرمودند:
در قیامت برای هر روز از ایام عمر بندگان 24 پرونده به تعداد ساعت های شبانه روز گشوده می شود؛
1- پرونده ای را پر از روشنی و سرور می یابد
و از دیدنش چنان شادی و فرح به وی دست می دهد که اگر بر دوزخیان تقسیم شود، احساس کردن رنج آتش را از آنان باز می دارد، و این ساعتی است که پروردگارش را در آن اطاعت کرده است.


2- سپس پرونده ای را تاریک، بدبو و ترس آور می بیند
و از مشاهده اش چنان بی تابی و ترس به وی دست می دهد که اگر بر بهشتیان تقسیم گردد، خوشی را از آنان باز ستاند و این لحظه ای است که پروردگار را در آن نافرمانی کرده است.


3- سپس پرونده ای  را تهی می بیند،
نه چیزی در آن است که او را شادمان کند و نه چیزی که ناراحتش سازد و این ساعتی است خوابیده و یا به کارهای مباح دنیایی سرگرم بوده است؛ آن گاه به جهت از دست دادن این لحظه ها احساس حسرت و تاسف به وی دست می دهد چرا که می توانست آن را از نیکی های بی شمار پر سازد.