روز نهم – رضا به قضای الهی |
|
«سی نغمه از رمضان» فیش سخنرانی کوتاه - شرح دعای روزهای رمضان المبارک |
|
متن دعا |
اللَّهُمَّ اجْعَلْ لِی فِیهِ نَصِیبا مِنْ رَحْمَتِکَ الْوَاسِعَةِ وَ اهْدِنِی فِیهِ لِبَرَاهِینِکَ السَّاطِعَةِ وَ خُذْ بِنَاصِیَتِی إِلَى مَرْضَاتِکَ الْجَامِعَةِ بِمَحَبَّتِکَ یَا أَمَلَ الْمُشْتَاقِینَ |
ترجمه |
ای خدا مرا نصیبی از رحمت واسعه خود عطا فرما و به ادله روشن خود هدایت فرما و پیشانی مرا بگیر و به سوی رضا و خشنودی که جامع (هر نعمت) است سوق بده به حق دوستی و محبتت ای آرزوی مشتاقان |
ایجاد انگیزه با ایهام |
عارف بالله میرزا اسماعیل دولابی می گوید: حضرت موسی (علیه السّلام) به شخصی برخورد که کور و کَر بود و دست و پا هم نداشت. به یک تکّه گوشت شبیه تر بود تا انسان. از او پرسید حالت چطور است. یعنی دنیا را و ربّت را چگونه می بینی. آن شخص در پاسخ موسی ( علیه السّلام) گفت: کیست در این دنیا که حالش مثل من باشد؟ چشم ندارم، در نتیجه آنچه را خدا راضی نیست نمی بینم؛ گوش ندارم، در نتیجه سخنی را که خدا دوست ندارد نمی شنوم؛ پا ندارم، در نتیجه به جایی که خدا راضی نیست نمی روم؛ دست ندارم، در نتیجه کاری را که خدا نمی پسندد نمی کنم و کسی را که خدا نمی خواهد بزنم نمی زنم. پس در همه ی عالم کسی که حالش از خوبی به من برسد نیست. موسی از معرفت و رضامندی و شاکر بودن او بسیار متعجّب شد. داستان ص 5658 الی 59 |
اقناع اندیشه با توضیح وتبیین |
چرا ما باید به قضای الهی راضی باشیم؟ علتش این است که ما در مقابل خدا مثل مریض در مقابل طبیب هستیم. مریض در مقابل دکتر تسلیم دارد و مریضی که با دکتر چانه بزند و اصرار بر نوشتن داروی خاص بکند یا به خاطر این است که خود را مریض نمی داند و یا اینکه در صداقت و تخصص دکتر شک و تردید دارد وگرنه طبیعتا مریض در مقابل دکتر تسلیم است. مثلا در بیمارستان دکتری می آید به بیماران سری بزند. ممکن است دستور بدهد به یکی کباب بدهند تا تقویت شود ولی یکی را بگوید نباید چیزی بخورد. در عین حال هردوی آن بیماران از دکتر تشکر می کنند و اعتراضی نمی کنند چون می دانند دکتر به خاطر حال خود اینها چنین تجویزی کرده است. عارف بالله خود را مریض و خدا را دکتر میداند و خود را به خدا می سپارد و تسلیم محض در برابر خداست و حالت رضا به قضا و قدر خدا نتیجه این معرفت می باشد. قرآ« می فرماید بعضی چیزها را شما کراهت دارید ولی به نفع شما است و بعضی چیزهایی که دوست دارید به ضرر شما است ( و عسی ان تکرهوا شیئا و هو خیر لکم و عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم و الله یعلم و انتم لا تعلمون) عَنِ الرِّضَا عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص قَالَ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ مَنْ لَمْ یَرْضَ بِقَضَائِی وَ لَمْ یُؤْمِنْ بِقَدَرِی فَلْیَلْتَمِسْ إِلَهاً غَیْرِی کسی که راضی به قضای من نمی شود و به قدر من ایمان نمی آورد خدایی غیر از من برای خود برگزیند (بحار ج68 ص139) |
پرورش احساس با داستان |
گاه معرفت یک روستایی بی سواد از خیلی از ماها بیشتر است و خدا را بهتر از ما شناخته، «قتیبة بن سعید» می گوید: وارد یکی از قبایل عرب شدم، صحرائی دیدم پر از شترانی که همه مرده بودند که به شماره در نمی آمد، در آنجا پیرزنی بود، پرسیدم این شتران از آن که بوده است؟ گفت: آن پیرمرد را که بالای آن تل می بینی که نشسته و پشم می تابد، به سراغ او آمدم، گفتم: این ها همه از آن تو بوده؟! گفت: به نام من بوده است! گفتم: چه شده که به این روزگار افتاده اند؟ او در جواب ( بی آنکه اشاره ای به آفت و علت مرگ و میر آنها کند) گفت: آن کس که داده بود گرفت، گفتم: ( ناراحت نیستی و ) در این باب چیزی گفته ای؟ گفت: بلی، این دو بیت را گفته ام: لا و الذی اَنَا عبد من خلائقه ......... و المرء فی الدهر نصب الرزء و المِحَن ما سَرَّنی ان ابلی فی مبارکها ......... و ما جری مِن قضاء الله لم یکن سوگند به آنکس که من بنده ای از مخلوقات او هستم- که انسان در دنیا هدف مصائب و محنت ها است». اگر شترانم در خوابگاه خود بودند- و این قضای الهی که اتّفاق افتاد رخ نمی داد خوشحال نمی شدم» (من تنها به رضای او راضیم و هر چه او خواسته است همان را می پسندم) داستان معنوی ص 2548 عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِع قَالَ فِیمَا أَوْحَى اللَّهُ جَلَّ وَ عَزَّ إِلَى مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ یَا مُوسَى مَا خَلَقْتُ خَلْقاً أَحَبَّ إِلَیَّ مِنْ عَبْدِیَ الْمُؤْمِنِ وَ إِنِّی إِنَّمَا أَبْتَلِیهِ لِمَا هُوَ خَیْرٌ لَهُ وَ أُعَافِیهِ لِمَا هُوَ خَیْرٌ لَهُ وَ أَنَا أَعْلَمُ بِمَا یَصْلُحُ عَبْدِی عَلَیْهِ فَلْیَصْبِرْ عَلَى بَلَائِی وَ لْیَشْکُرْ عَلَى نَعْمَائِی وَ لْیَرْضَ بِقَضَائِی أَکْتُبْهُ فِی الصِّدِّیقِینَ عِنْدِی إِذَا عَمِلَ بِرِضَایَ وَ أَطَاعَ أَمْرِی خدا به موسی وحی کرد و فرمود ای موسی من گروهی را خلق کرده ام که از بندگان مؤمن خود هم بیشتر آنها را دوست دارم. من او را به آنچه خیر او هست گرفتار می کنم و یا او را عافیت می دهم و این هر دو برای او خیر است. من می دانم بنده ام را چه چیز اصلاح می کند؛ او باید در برابر گرفتاریها یی که من برای او می آورم صبر کند و از نعمتهای من سپاسگذاری کند و او باید به قضای من خوشنود باشد. اگر چنین باشد او در نزد من از صدیقان به شمار می رود؛ در صورتی که در کارها خشنودی مرا در نظر بگیرد و از دستورات من اطاعت کند |
رفتار سازی |
برای رسیدن به مقام قضا باید به خدا حسن ظن داشت و یقین کنیم که خدا بنده هایش را دوست دارد و بد آنها را نمی خواهد و هرچه به سر ما می آورد از سر مهربانی اوست در سختیها زیردستان و کسانی که مشکلاتشان بیشتر از ما است را نگاه کنیم و با افرادی که مقام رضا دارند بیشتر مصاحبت کنیم نه با افراد مادی و دنیا طلب در گرفتاریها و مصیبتها یاد کنیم از مصیبتهای بزگتر خصوصا مصائب ائمه علیهم السلام و بالاخص امام حسین علیه السلام |
روضه کوتاه |
امام رضا علیه السلام به ابن شبیب فرمود: یابن الشبیب! ان کنت باکیا لشیئ فابک للحسین بن علی بن ابی طالب فانه ذُبِح کما یُذبَح الکَبش. اگر کلام امام نبود ما این طور نمی گفتیم ولی فرمودند هروقت خواستید برای چیزی گریه کنید برای امام حسین گریه کنید چرا که او را ذبح کردند همانطور که گوسفند را ذبح می کنند اما یه چیزی بگم. یا امام رضا! کاش مثل گوسفند سر می بریدند؛ چون وقتی می خواهند گوسفند را سر ببرند یه کمی آب بهش میدهند اما بمیرم برای امام حسین که با لب تشنه سر از بدنش جدا کردند. |