گفتم به مهدی بر من عاشق نظر کن،
گفتا تو هم از معصیت صرف نظر کن.
گفتم به نام نامیت هر دم بنازم،
گفتا که از اعمال نیکت سرفرازم.
گفتم که دیدار تو باشد آرزویم،
گفتا که در کوی عمل کن جستجویم.
گفتم بیا جانم پر از شهد صفا کن،
گفتا به عهد بندگی با حق وفا کن.
گفتم به مهدی بر من دلخسته رو کن،
گفتا ز تقوا کسب عز و آبرو کن.
گفتم دلم با نور ایمان منجلی کن،
گفتا تمسک بر کتاب و هم عمل کن.
گفتم ز حق دارم تمنای سکینه،
گفتا بشوی از دل غبار حقد و کینه.
گفتم رخت را از من واله مگردان،
گفتا دلی را با ستم از خود مرنجان.
گفتم به جان مادرت من را دعا کن،
گفتا که جانت پاک از بهر خدا کن.
گفتم ز هجران تو قلبی تنگ دارم،
گفتا ز قول بی عمل من ننگ دارم.
گفتم دمی با من ز رافت گفتگو کن،
گفتا به آب دیده دل را شستشو کن.
گفتم دلم از بند غم آزاد گردان،
گفتا که دل با یاد حق آباد گردان.
گفتم که شام تار دلها را سحر کن،
گفتا دعا همواره با اشک بصر کن.
گفتم که از هجران رویت بی قرارم،
گفتا که روز وصل را در انتظارم.
بخوان دعای فرج را، دعا اثر دارد! ..... دعا کبوتر عشق است و بال و پر دارد
بخوان دعای فرج را و عافیت بطلب ..... که روزگار بسی فتنه زیر سر دارد
بخوان دعای فرج را و ناامید مباش ..... بهشت پاک اجابت هزار در دارد
بخوان دعای فرج را که صبح نزدیک است ..... خدای را، شب یلدای غم سحر دارد
بخوان دعای فرج را به شوق روز وصال ..... مسافر دل ما، نیت سفر دارد
بخوان دعای فرج را که یوسف زهرا ..... ز پشت پرده ی غیبت به ما نظر دارد
بخوان دعای فرج را که دست مهر خدا ..... حجاب غیبت از آن روی ماه بر دارد
تعجیل در فرج حجت بن الحسن العسکری صلوات
با تشکر از آقای محمد باقر آذرپیکان از ارسال این شعر بسیار زیبا