مسجد علی بن ابیطالب(علیه السلام) پسبند

با مدد از خدای مولا علی «کانون فرهنگی ثامن الحجج مسجد علی بن ابیطالب فارس - لامرد- بخش اشکنان - روستای پسبند»

مسجد علی بن ابیطالب(علیه السلام) پسبند

با مدد از خدای مولا علی «کانون فرهنگی ثامن الحجج مسجد علی بن ابیطالب فارس - لامرد- بخش اشکنان - روستای پسبند»

مسجد علی بن ابیطالب(علیه السلام) پسبند
پیام های کوتاه

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «میهمان» ثبت شده است

۰۸اسفند




مى گویند: وقتى که حجاج بن یوسف ثقفى در مسافرت به یمن براى حکومت با جلال و تشریفات حکومتى مى رفتند، هرجا که منزل مى کردند، خیمه حکومتى مى زدند، آشپزها مشغول پختن مى شدند.
در یکى از منزلها هوا خیلى گرم بود.خیمه اى زده بودند. براى اینکه هوا خنک شود، دو طرف خیمه را بالا زدند. وقت غذا خوردن شد، سفره پهن کردند، انواع حلویات، شیرینى ها، خوراکى ها، پختنى ها در سفره چیدند. تا خواست بخورد دید از دور چند گوسفند را چوپانى جوانى مى چراند و در اثر گرما و سوزش آفتاب این چوپان بیچاره سرش را زیر شکم گوسفندى کرده تا از سایه آن بهره گیرد. غیر از سرش بقیه بدنش را آفتاب مى سوزاند.حجاج کذائى از داخل خیمه تا این منظره را دید متاثر شد و به غلامان گفت: بروید این چوپان را بیاورید.
رفتند که چوپان را بیاورند. چوپان هرچه گفت من با امیر کارى ندارم، امیر کى هست؟ گوش ندادند و گفتند حکم و دستور است و بالاخره به زور بیچاره چوپان را نزد حجاج بردند.
حجاج به او گفت: از دور دیدم که تو گرما زده اى، ناراحتى، متاثر شدم. گفتم: بیا زیر سایه خیمه استراحت کن.
گفت: نمى توانم بنشینم.
پرسید: چرا؟
گفت: من اجیرم، مامور حفظ گوسفندانم. چطور بیایم زیر سایه خیمه؟ من باید بروم گوسفندانم را بچرانم.
گفت: نمى خورم.
پرسید: چرا نمى خورى؟
گفت: جاى دیگر وعده دارم.
حجاج پرسید: جاى دیگر؟مگر بهتر از اینجا هم جائى هست؟
چوپان گفت: بلى.
گفت: بهتر از طعام سلطنتى هم مگر هست؟
گفت: بله بهتر، بالاتر.
پرسید: مهمان چه کسى هستى؟ به چه کسى وعده دادى؟
گفت: مهمان رب العالمین، من روزه هستم. روزه دار مهمان خدا است.
چوپان بیابانى است. اما خداوند معرفت و ایمان به او داده. در این بیابان گرم و سوزان روزه مى گیرد و مى گوید: مهمان خدایم.افطارم نزد خداست، بهتر و بالاتر. اینجا حجاج نتوانست نفس بکشد، با خدا دیگر نمى توانست در بیفتد.
جورى جواب داد که حجاج را ساکت کرد و نتوانست حرف بزند.
حجاج گفت: خیلى خوب. روزها فراوان است، تو بخور فردا عوضش را بگیر.
چوپان گفت: خیلى خوب به شرطى که سندى به من بدهى که من فردا زنده باشم، روزه بگیرم. از کجا معلوم من فردا زنده باشم؟
حجاج دید باز نمى شود با این دانشمند حقیقى، مؤمن بالله و راستى دانا چه بگوید. مجسمه جهل در برابر مجسمه علم و ایمان است. حجاج جاهل مطلق، بالاخره دید نمى تواند جوابش را بدهد، گفت: این حرف ها را کنار بگذار چنین خوراک لذیذ و طیبى دیگر کجا نصیب تو مى شود؟ تو چرا این قدر پا به روزى خودت مى زنى؟ چرا اینقدر نادانى؟
چوپان گفت: حجاج آیا تو آن را طیب خوش طعم کرده اى؟
(اى حجاج بدبخت اگر خداوند یک دندان دردى به تو بدهد، همه این حلواها و مرغ ها هیچ است. اگر عافیت باشد نان جو شیرین است و لذت دارد، اگر عافیت نباشد مرغ و پلو، زهر است.)

۲۰تیر

*چرا ماه رمضان اهمیت خاصی دارد برای افزایش معنویت؟

الف» ما در ضیافت الهی هستیم، این ماه انرژی مثبت و معنویت خاص دارد. ما میهمان خاص خداییم.

ب» بستر برای بهره مندی در ماه مبارک رمضان بیش تر است ؛ سخنرانی هست، دعا هست

ج» در این ماه تهدید ارتکاب گناه کم است: از نظر قرآن ما به سه علت گناه می کنیم: 1. هوای نفس 2. وسوسه ی شیطان 3. دنیاگرایی طبق روایات ما در ماه مبارک رمضان، وسوسه ی شیطان نیست. بنابراین یک سوم تهدید کم تر است.(در بازی فوتبال اگر تیمی 10 نفره شد تیم مقابل باید از این خلاء استفاده کند)

*چگونه باید از این فرصتها استفاده کرد؟

 الف» شناخت شخصیت معنوی خود و اینکه چه مشکلی در شخصیت مهنوی ما وجود دارد؟(آسیب شناسی) چه مشکلی داریم؟ چون بعضی اوقات ما کارهایی را انجام میدهیم به خیال اینکه درست است و لی در واقع اشتباه است و به خاطر منفعت خودمان بنا را بر صحت کار می گذاریم (آیه ی قرآن: (آیات 103 و 104 سوره ی کهف) قُلْ هَلْ نُنَبِّئُکُم بِالْأَخْسَرِینَ أَعْمَالاًالَّذِینَ ضَلَّ سَعْیهُمْ فىِ الحْیَوةِ الدُّنْیَا وَ هُمْ یحَسَبُونَ أَنهَّمْ یحُسِنُونَ صُنْعًا بگو: «آیا به شما خبر دهیم که زیانکارترین (مردم) در کارها، چه کسانى هستند؟ آنها که تلاشهایشان در زندگى دنیا گم (و نابود) شده با این حال، مى‏پندارند کار نیک انجام مى‏دهند!»

*دین برای اندازه گیری شخصیت معنوی چه نشانه هایی( ترازویی) را قرار داده است؟

الف) تسلیم امر خدا بودن: روایت: (بحار الانوار، جلد 2، صفحه ی 205)عَمَّنْ ذَکَرَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّه‏ (علیه السلام) قُلتُ بِأَیِّ شَیْ‏ءٍ عَلِمَ الْمُؤْمِنُ أَنَّهُ مُؤْمِنٌ قَالَ (علیه السلام) بِالتَّسْلِیمِ لِلَّهِ فِی کُلِّ مَا وَرَدَ عَلَیْه‏ مِنْ سُرُورٍ وَ سَخَط از امام صادق (علیه السلام) سؤال شد که به چه چیزی معلوم می شود مؤمن واقعاً مؤمن است؟ (یعنی ملاک ایمان واقعی چیست) حضرت فرمودند: تسلیم امر خدا باشد و راضی باشد به آنچه که بر او وارد می شود اعم از اینکه یک امر مسرور کننده باشد یا یک گرفتاری و یا مصیبت و مشکلی باشد.

ب) عمل صالح: کبوتر سعادت دو بال دارد: 1. باور و اعتقاد صحیح 2. عمل نیک و صالح . در قیامت هم از افراد دو چیز سؤال می کنند: اول باور و اعتقاد، اگر اعتقاد صحیحی نداشت دیگر از عمل نمی پرسند، زیرا عملی مورد قبول است که بر مبنای اعتقاد صحیح باشد.

آیه ی قرآن: (آیه ی 110 سوره ی کهف)قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُکمُ یُوحَى إِلىَّ أَنَّمَا إِلَاهُکُمْ إِلَاهٌ وَاحِدٌ  فَمَن کاَنَ یَرْجُواْ لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَ لَا یُشْرِکْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدَا

(ای پیامبر) بگو: «من فقط بشرى هستم مثل شما (امتیازم این است که) به من وحى مى‏شود که تنها معبودتان معبود یگانه است  پس هر که به لقاى پروردگارش امید دارد، باید کارى شایسته انجام دهد، و هیچ کس را در عبادت پروردگارش شریک نکند!

ویژگی های عمل صالح: 1. حسن فعلی (کاری که خوب باشد و اسلام آن را به عنوان کار خوب امضاء کرده باشد.) 2. حسن فاعلی داشته باشد (به قصد قربت و رضای خدا انجام شود نه به قصد ریا)

ج) حُبّ و بغض های انسان: دردرون انسانها تنفرها و گرایشاتی وجود دارد که اسلام می خواهد این ها هم در یک جهت خوب حرکت کنند. اگر فردی را بخواهید بشناسید به دوستانش نگاه کند. اگر کسی اقوامش ناباب باشند نمی شود به اسم او نوشت، برای این که او آن ها را انتخاب نکرده است، اما رفیق را خودش انتخاب می کند، اگر دید باب طبعش نیست عوضش می کند.

روایت: (بحار الانوار، جلد 1، صفحه ی 128) قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلّی الله علیه و آله و سلّم) الْمَرْءُ عَلَى دِینِ خَلِیلِهِ وَ قَرِینِه‏ رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم): هر کس بر دین دوست و همنشین خود است.

آیه ی قرآن: (آیه ی 2 سوره ی انفال) إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذَا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبهُمْ  وَ إِذَا تُلِیَتْ عَلَیهْمْ ءَایَاتُهُ زَادَتهْمْ إِیمَانًا وَ عَلىَ‏ رَبِّهِمْ یَتَوَکلَّونَ مؤمنان، تنها کسانى هستند که هر گاه نام خدا برده شود، دلهاشان ترسان میگردد و هنگامى که آیات او بر آنها خوانده مى‏شود، ایمانشان فزونتر مى‏گردد و تنها بر پروردگارشان توکل دارند.

آیه ی قرآن: (آیه ی 45 سوره ی زمر) وَ إِذَا ذُکِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِالاَخِرَةِ  وَ إِذَا ذُکِرَ الَّذِینَ مِن دُونِهِ إِذَا هُمْ یَسْتَبْشِرُونَ هنگامى که خداوند به یگانگى یاد مى‏شود، دلهاى کسانى که به آخرت ایمان ندارند مشمئزّ (و متنفّر) مى‏گردد امّا هنگامى که از معبودهاى دیگر یاد مى‏شود، آنان خوشحال مى‏شوند.

روایت: (بحار الانوار، جلد 1، صفحه ی 128) قالَ امیر المؤمنین (علیه السلام): خَیْرُ الْعِبَادِ مَنْ إِذَا أَحْسَنَ اسْتَبْشَرَ وَ إِذَا أَسَاءَ اسْتَغْفَر امیر المؤمنین (علیه السلام): بهترین بندگان کسی است که هرگاه کار نیکى بکند شادمان شود، و هرگاه کار بدى بکند طلب آمرزش کند. ((عبد الملک مروان (از خلفای جنایتکار اموی) در پاسخ همسرش که نسبت به جنایات و خونریزی های او معترض بود، گفت: من به جایی رسیده ام که دیگر از کار خوب لذت نمی برم، از گناه هم پشیمان نمی شوم.))

*حاج اسماعیل دولابی به بنده فرمودند: هر وقت کار خوب انجام دادید صلوات بفرستید و هر وقت گناه کردید استفغار کنید.

بنابراین مطالب نشانه ی مؤمن این است که نسبت به آدم ها و کارهای خوب گرایش داشته باشد و نسبت به آدم های ناباب تنفر داشته باشد.


بر گرفته از سخنان آیت الله مقدسی