3. وَ حُسْنَ الْخُلُقِ (خوش اخلاقی)
اما سومین صفت ، که مورد علاقه خداوند و پیامبر است؛ خوش اخلاقی است
یکی از مهمترین مظاهر خوش اخلاقی ، اخلاق خوب در منزل است . و خدا نکند شخصی در خانه اش بد اخلاق باشد . خدا نکند ...
داستانک:
آیت الله مظاهری،در کتاب ارزشمند «تربیت فرزند ، از دیدگاه اسلام» به نقل از یکی از بزرگان، می آورند:
فردی را می شناختم که آدم خیلی خوبی بود. در خواب دیدم روز قیامت شده و او به شکل سگ درآمده است. به او گفتم تو که آدمی خوب، با ایمان و با تقوا بودی، چرا سگ شده ای؟
گفت: وای از بداخلاقی در خانه! وای از بداخلاقی در خانه! وای از بداخلاقی در خانه!
بعد به من گفت : بیا برویم قبرم را نگاه کن
جلو رفتم و دیدن ته قبرش سوراخ است
گفت:وقتی مرا داخل قبر گذاشتند ، قبر چنان مرا فشار داد که تمام روغن من گرفته شد و رفت در این سوراخ. اگر سوراخ تنگ نبود ، روغنها را نشانت می دادم
[ کتاب تربیت فرزند از نظر اسلام صفحه 101 [با اندکی تلخیص]]
داستانک (خاطره )
حدود 4 سال پیش بود که جوانی مومن و باتقوا پیش من آمد و گفت :
حاج آقا ! نه شغلی دارم و نه پولی؛ اما نیاز شدید به ازدواج دارم . وضعیت مالی خانواده ی ما هم مناسب نیست، برای همین، مخالف ازدواج من هستند
گفتم: به خانواده ات بگو به من زنگ بزنند ، تا با آنها صحبت کنم
زنگ زدند و من هم صحبت کردم ، اما فایده ای نداشت.
به آن جوان گفتم: کاری از دست من بر نمی آید . اما پیشنهادی به تو می دهم، و آن پیشنهاد این است که : غسل زیارت کن و بعد از آن به حرم امام رضا علیه السلام برو ، بعد از زیارت ، به بالاسر حضرت برو و 2رکعت نماز زیارت بخوان، بعد از نماز دعا کن انشاءالله برآورده می شود ...
سه روز بعد ، آن جوان با من تماس گرفت و برای خواندن صیغه عقدش با من قرار گذاشت و گفت :همه چیز درست شد ...
جالب این بود که روز ازدواجش روز ولادت امام رضا علیه السلام بود ، روز ولادت خانمش هم روز ولادت امام رضا علیه السلام بود و نام پدر خانمش هم رضا ...
الآن هم به برکت امام رضا علیه السلام همه چیز دارد ...
وظایف جوان منتظر
*اکثر یاران امام زمان(عج) از این گروه سنی هستند؛ حال باید دید جوانانی که عاشق حضرت هستند، در دوران غیبت چه باید بکنند؟ وظایف اصلی و مهم جوانان منتظر در چهار بخش، مورد بررسی قرار میگیرد:
۱. معرفت :یکی از مسائل حیاتی و اساسی شناخت امام عصر(عج) معرفت است
گر معرفت دهندت بفروش کیمیا را گر کیمیا دهندت، بی معرفت، گدایی
امام علی(ع) در فرمایشی به کمیل درباره اصل معرفت می فرماید: «ای کمیل! هیچ حرکت و فعالیتی نیست، مگر این که در آن نیازمند شناخت و آگاهی هستی»(
ابونصر(از خدمت گذاران امام حسن عسکری(ع) و از کسانی که پیش از غیبت امام مهدی(عج) به حضور آن حضرت، مشرف شده است). در دیداری که با امام داشت، امام از او پرسید: «آیا مرا می شناسی؟» پاسخ داد: «آری؛ شما سرور من و فرزند سرور من هستید.» امام فرمود: «مقصد من، چنین شناختی نیست.» ابونصر عرضه داشت: «مقصود شما چیست؟ خودتان بفرمایید.» امام فرمود: «من آخرین جانشین پیامبر(ص) هستم و خداوند به برکت من، بلا را از خاندان و شیعیانم دور می کند» امام صادق(ع) در این باره می فرماید: «... ما بر شما سه حق داریم: این که به فضل ما معرفت پیدا کنید، پیرو ما باشید و انتظار فرج را بکشید...»(
بنابراین در دوران غیبت، شناخت امام زمان(عج)، رمز حیات و هویت ماست. لازم است به امام خود معرفت داشته باشیم؛ چرا که اگر او را نشناسیم، گمراه خواهیم بود و زندگی جاهلی خواهیم داشت: «هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت می میرد»(5) هم چنین امام صادق(ع) می فرماید: «خداوند از بندگان عملی را نمی پذیرد مگر به معرفت و شناخت ما»(6)
۲. محبت: اگر عاشق امام زمان(عج) بشویم و او را دوست بداریم، رنگ محبوب به خود می گیریم و بوی او را با خود داریم؛ و رنگ امام زمان یعنی رنگ خدایی گرفتن «صبغه الله و من احسن من الله صبغه » رنگ خدا و چه رنگی از رنگ خدایی بهتر؟؟؟ (بقره 138)
۳. اطاعت: یکی از زیبایی ها و لذت های جوانی، گذراندن عمر در راه اطاعت الهی است که باعث توجه و عنایت ربوبی می شود. پیامبر(ص) می فرماید: «خداوند جوانی را دوست دارد که جوانی خود را در راه اطاعت خدا سپری کند»(
باید دانست اطاعت از ولی خدا همانند اطاعت از پروردگار است و انسانی که ادعای دوستی با خدا و امام زمان(عج) را دارد باید سعی در اطاعت داشته باشد.
در زیارت جامعه کبیره آمده است«مَنْ أَطَاعَکُمْ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّه؛ هر کس شما را اطاعت کند، خدا را اطاعت کرده است». «جابر بن عبدالله انصاری» می گوید: «امام باقر(ع) به من فرمود: «آیا کسی که ادعای تشیع می کند، همین که بگوید ما را دوست دارد، کافی است؟ سوگند به خدا، شیعیان ما نیستند، مگر آنان که از خدا تقوا می کنند و به امانتداری و زیادی در ذکر خدا و روزه و نماز و نیکی به والدین و... شناخته می شود».
بنابراین جوانِ منتظر باید ضمن اظهار علاقه مندی و محبت به خدا و اهل بیت(ع) ایشان، مطیع فرمان نیز باشد. با این حال اگر مرتکب معصیت شد، آستان الهی درگاه نومیدی نیست؛ بلکه راه توبه و انابه باز است. همانگونه که خود امام زمان(عج) هم از خداوند متعال می خواهد که توفیق بازگشت و توبه را به جوانان ارزانی بدارد:
«خدایا! به جوانان توفیق توبه و انابه عنایت فرما»(
جوان که با ترک شهوات، راه اطاعت را در پیش می گیرد، پرواز ملکوتی را آغاز کرده و بسان ملائک می شود؛ همان گونه که پیامبر(ص) فرمود: «خداوند می فرماید: «ای جوانی که شهوت های مبتذل خود را ترک کردهای! تو در نزد من همانند بعضی از فرشتگان هستی».(
۴. فعالیت.
پیامبر درباره یاران ایرانی امام زمان(عج) دست مبارک خود را به شانه سلمان فارسی؛ نهادند و فرمودند:
«منظور از یاران امام مهدی(عج)، هم وطنان این شخص است.» وقتی که این همه ارزش برای ما وجود دارد ما هم فعالیت خودمان را برای حضرت دو چندان کنیم تا که خداوند بوسیله حضرت در کار ما گشایش ایجاد کند و رنگ و بوی مهدوی بگیریم
رمضان 1434
21 تیرماه 1392
مسجد علی بن ابیطالب پسبند
حضرت موسی داشت می رفت. نگاه کرد دید یه جوانی برهنه است و خاکستر روی خودش ریخته تا سترعورت بکنه. گفت موسی داری میری با خدا مناجات می کنی حداقل یه لباس از خدا واسه من بخواه.
حضرت یه خورده جلوتر رفت دید یه نفر وضع آن چنانی داره. خدمه و حشمه، کنیز و غلام. گفت موسی به خدای خودت بگو یه مقدار از دردسرهای ما رو کم کنه. نمی خوام این همه به ما داده. بسمونه. چقدر دیگه؟
موسی اومد و مناجات کرد.
خطاب رسید موسی پیام اون دو تا بنده هامو ندادی. عرضه داشت خدایا تو از همه چیز باخبری.
فرمود موسی به اون جوان اولی که گلایه می کرد که سر راهتو گرفته بود بگو اگه زیادی حرف بزنی همین خاکسترها رو هم کنار می زنم. آبروت بره.
به دومی هم بگو اون کسی که می نالید از این همه نعمات بگو هر چی هم که بنالی بهت میدم.
گفت خدایا علتش چیه؟ یه نفر یه لباس ازت می خواد بهش عنایت نمی کنی، یکی اون همه وضعش خوبه می خواد کمتر کنی میگی باز بهش میدم.
فرمود موسی هر دو این جوان ها، اولی که به این روز افتاده وضع پدرش خیلی خوب بود. وقتی اومد کنار بستر باباهه، باباش گفت این مال، این منال، این زندگی اینها همش مال تو. برو ببینم چکار می کنی. بچه اش رو به مال دنیا سپرد. اینطوری بیچاره شد.
اما اونی که وضعش خوبه پدرش داشت از دنیا می رفت گفت آه در بساط ندارم. تو رو به خدا می سپارم.
موسی! من حکیم هستم. می دونم برای همه بنده هام باید چکار کنم.
برای خدا وقتی کاری می کنی خط و مشی تعیین نکنیم بگیم خدا «آنچه خیر ماست به ما عنایت کن».