فرزندان لوس و تنبل
داستانک1:
معلمی تعریف می کرد: فرّاش مدرسه مریض شد . و من به بچه ها گفتم ، بیاییم برای کمک به او کلاسمان را تمیز کنیم
چند روز بعد از طرف حراست مرا به خاطر این کار توبیخ کردند
بعد معلوم شد پدر یکی از بچه ها شکایت کرده و گفته : ما مالیات می دهیم که بچه هایمان کار نکنند . مگر ما پیامبریم که غم امت بخوریم؟!!!
داستانک 2:
دانش آموزی به نام محمود؛ وقتی میبیند فراش مدرسه دست تنها باید کلی کلاس را جارو و نظافت کند،تصمیم میگیرد کمکش کند
دیرتر از همه ی همکلاسیاش به خانه می رود
وقتی دلیل تاخیرش را توضیح میدهد ، پدرش خوشحال می شود و او را تشویق می کند
فکر می کنید! آن دانش آموز داستان اول ؛ در بزرگی چه شخصی می شود
انسانی طلبکارِ تنبلِ مرفهِ لوس
اما دانش آموز داستان دوم؛ انسانی با احساس مسئولیت ... حس نوعدوستی ... عدم تاثیر پذیری ازهم کلاسیان بی تفاوت ... انسانی ایثارگر
همان روحیه ، که با تشویق خانواده در وجود آن دانش آموز نهادینه شد ، او را به میدان خطر و جبهه ها کشاند و بدون توجه به همکلاسیهای بی تفاوت ، درغربت به جبهه رفت
آری آن دانش آموزِ داستانِ دوم ؛ سردار رشید اسلام شهید محمود کاوه بود
کسی که در سن 21 سالگی ؛ فرماندهی تیپ ویژه شهدا ؛ یعنی مهمترین تیپ سپاه در دوران جنگ را به عهده می گیرد و در سن 25 سالگی فرمانده ی لشگر می شود
تا جایی که مقام معظم رهبری درباره این یگان و شهید کاوه فرمودند: تیپ ویژه شهدا که ایشان فرماندهیاش را برعهده داشتند یکی از واحدهای کارآمد ما محسوب میشد. … او در عملیات گوناگون شرکت داشت و کارآزموده میدان جنگ شده بود. از لحاظ نظم، اداره واحد، مدیریت قوی، دوستی و رفاقت با عناصر لشکر، از لحاظ معنوی، اخلاق، ادب، تربیت، توجه و ذکر، یک انسان جوان، اما برجسته بود. … این جوان (شهید کاوه) جزو عناصر کمنظیری بود که او را در صدد خودسازی یافتم. حقیقتاً اهل خودسازی بود، هم خودسازی معنوی و اخلاقی و تقوایی و هم خودسازی رزمی.
آیا امروز در زندگی نمیتوان رهرو کاوه بود و اهل خودسازی
آیا نمی شود به دیگرانی که بی تفاوتند، نگاه نکرد !؟ و وظیفه را درغربت انجام داد !؟
آیا کاوه فقط الگوی میدان جنگ است ؟؟؟!!!؟؟
یا الگوی چگونه زیستن هم میتواند باشد ؟؟!!؟؟