مسجد علی بن ابیطالب(علیه السلام) پسبند

با مدد از خدای مولا علی «کانون فرهنگی ثامن الحجج مسجد علی بن ابیطالب فارس - لامرد- بخش اشکنان - روستای پسبند»

مسجد علی بن ابیطالب(علیه السلام) پسبند

با مدد از خدای مولا علی «کانون فرهنگی ثامن الحجج مسجد علی بن ابیطالب فارس - لامرد- بخش اشکنان - روستای پسبند»

مسجد علی بن ابیطالب(علیه السلام) پسبند
پیام های کوتاه
۰۲اسفند


امام زمان


اولین شیوه یاری امام عصر: دعوت از دیگران جهت بهره مند شدن از برکات امام زمان علیه السلام.


 هرشیعه ای که نعمت وجود امام عصر را درک کرده و حلاوت عنایات او را چشیده باشد، می تواند وجود این نعمت را به دیگران خبر دهد و از آنها دعوت کند که با توسل به امام زمان علیه السلام از عنایات اوبهره مند گردند.

1. ارجاع دیگران به امام زمان علیه السلام برای رفع نیاز های مادی و معنویشان کاری بسیار ساده است.این کار زمینه قدرشناسی امت از امام علیه السلام رافراهم می آورد و در غربت زدایی از این مولای کریم بسیارمۆثر است، از این رو به نوبه خود نوعی یاری امام عصر به شمار می‌آید.

2. دومین شیوه یاری امام عصر: تجلیل از امام زمان علیه السلام در جامعه

هر شیعه ای می تواند در تجلیل و بزرگداشت از امام زمان خود در جامعه بکوشد. این کار (یعنی گرامیداشت امام عصر در جامعه)، از غربت آن مولا می کاهد و توجه همگانی را به ایشان بیشتر میکند.

همه ما می توانیم تابلویی از نام امام خودرابه جهت ابراز ارادت به امام عصر و تجلیل از ایشان درخانه یا محل کار نصب کنیم. همه مامی توانیم به هنگام ذکر نام ایشان بااحترام از آن حضرت یاد نماییم و بر او درود و صلوات بفرستیم.

همه میتوانیم به هنگام بردن نام خاص ایشان یعنی لقب «قائم» برخیزیم، دست برسرنهیم، ادای احترام کنیم وبرای فرج ایشان دعا کنیم.

همه می توانیم در روزهای منسوب به ایشان همچون نیمه شعبان، روزهای جمعه وعید غدیر با برگزاری مراسم ویژه برای آن حضرت، ولایت و امامت او را به یکدیگر یادآور شویم. حتی اگر نتوانیم برگزارکننده چنین مراسمی باشیم می توانیم در آن خدمت کنیم یا لااقل با حضور خالصانه خود به آن رونق بخشیم.

گناهان به خصوص گناهان بزرگ وزشت کاری های فاحش اگر از ناحیه کسانی سر بزند که منتسب به امام زمان هستند و شیعه آن حضرت به شمار می روند، آبروی آن بزرگوار را در نزد بیگانگان به مخاطره می افکند و دل آن عزیز را آزرده می سازد. در مقابل، درستکاری، خویشتنداری و پرهیزکاری شیعیان به عزت امام عصر در جامعه می افزاید و قلب آن مولا را شاد می سازد

همه اینکار ها، تجلیل و بزرگداشت ازامام عصرعلیه السلام به شمار می آید و شیوه ای از شیوه های یاری آن حضرت است.

3. سومین شیوه یاری امام عصر: یاری شیعیان امام زمان علیه السلام

بخش مهمی ازدغدغه های امام زمان علیه السلام به گرفتاری شیعیان ایشان مربوط میشود. شیعیان، خانواده امام زمان علیه السلام به شمارمی آیند.آن حضرت ایشان را مانند فرزندان خود دوست می دارد، به واسطه گرفتاری آنها اندوهگین می شود و از بابت پیروزی و نجات آنان شاد میگردد.

در تعالیم اهل بیت بیان شده که خوشحال کردن شیعیان ائمه درحکم خوشحال کردن خود آنهاست، دیدار وعیادت از شیعیان در حکم دیدار و عیادت ازخود اهل بیت است وکمک مالی به شیعیان گرفتاربه منزله کمک مالی به خود امام زمان علیه السلام است.

بر این مبنا اگرکسی نسبت به شیعیان امام عصر- که جانهایمان فدایش باد- احساس غیرت و وظیفه کند، گویی نسبت به پاسداشت حریم خودِ امام عصرغیرت ورزیده وبه شخص ایشان یاری رسانده است.

بیایید به نیت یاری امام زمان علیه السلام، به یاری شیعیان گرفتارآن حضرت بشتابیم و به نیت خدمت به امام زمان در عزت بخشیدن به جامعه ی شیعه کوشاتر از پیش گام نهیم.

4. چهارمین شیوه یاری امام عصرعلیه السلام: زینت بودن برای صاحب الزمان به وسیله ی جدیت در درستکاری و پرهیز از رفتارهای زشت.

بخش مهمی ازدغدغه های امام زمان علیه السلام به گرفتاری شیعیان ایشان مربوط میشود. شیعیان، خانواده امام زمان علیه السلام به شمارمی آیند.آن حضرت ایشان را مانند فرزندان خود دوست می دارد، به واسطه گرفتاری آنها اندوهگین می شود و از بابت پیروزی و نجات آنان شاد میگردد

گناهان به خصوص گناهان بزرگ وزشت کاری های فاحش اگر از ناحیه کسانی سر بزند که منتسب به امام زمان هستند و شیعه آن حضرت به شمار می روند، آبروی آن بزرگوار را در نزد بیگانگان به مخاطره می افکند و دل آن عزیز را آزرده می سازد. در مقابل، درستکاری، خویشتنداری و پرهیزکاری شیعیان به عزت امام عصر در جامعه می افزاید و قلب آن مولا را شاد می سازد. همه ما می توانیم برای حفظ آبروی امام عصر و مکتب تربیتی ایشان نسبت به درستکاری و پرهیزازکارهای زشت، دقت و تلاش دو چندان داشته باشیم و بدین گونه، امام وقت خود را یاری کنیم،

چنان که امیرمۆمنان به یاران خویش فرمود: «مرا با خویشتنداری [نسبت به زشتیها] و تلاش [در راه خوبیها] یاری کنید.»


5. پنجمین شیوه یاری امام عصر: جلب یاری های آسمانی برای امام زمان علیه السلام

همه ما می دانیم که کمک به فقرا (یا همان صدقه) رفع بلا می کند، پس میتوانیم با دادن صدقه از طرف امام عصر در رفع بلا از وجود شریفش گام برداریم. نیز همه ی مامی دانیم که دعا، در تعجیل فرج امام عصر و ایجاد گشایش درکار ایشان مۆثر است، پس می توانیم به دعا و نیایش در درگاه الهی روی آوریم و مرتبا از خدا بخواهیم که فرج ایشان را به پیش اندازد و همّ و غمّ و گرفتاری را از وجود شریفش به کلی زایل سازد.

جذب یاران وجلب یاری برای امام عصر، خود از بهترین شیوه های یاری امام عصر به شمارمی آید، به خصوص اگر بتوانیم این یاری را از فضل خدا تمنا کنیم.

فرآوری: فاطمه زین الدینی

بخش مهدویت تبیان

 


۰۱اسفند

در میان بنى اسرائیل، خانواده اى چادرنشین در بیابان زندگى مى کردند و زندگى آنها به دامدارى و با کمال سادگى و صحرانشینى مى گذشت. آنها علاوه بر تعدادى گوسفند، یک خروس، یک الاغ و یک سگ داشتند خروس آنها را براى نماز بیدار مى کرد، و با الاغ، وسائل زندگى خود را حمل مى کردند و به وسیله آن براى خود از راه دور آب مى آوردند، و سگ نیز در آن بیابان، به خصوص در شب، نگهبان آنها از درندگان بود.
اتفاقا روباهى آمد و خروس آنها را خورد، افراد آن خانواده، محزون و ناراحت شدند، ولى مرد آنها که شخص صالحى بود مى گفت: خیر است انشاء الله.
پس از چند روزى، سگ آنها مرد، باز آنها ناراحت شدند، ولى مرد خانواده گفت: خیر است، طولى نکشید که گرگى به الاغ آنها حمله کرد و آن را درید و از بین برد، باز مرد آن خانواده گفت: خیر است.
در همین ایام، روزى صبح از خواب بیدار شدند و دیدند همه چادرنشین ها اطراف مورد دستبرد و غارت دشمن واقع شده و همه اموال آنها به غارت رفته و خود آنها نیز به عنوان برده به اسارت دشمن درآمده اند، و در آن بیابان تنها آنها سالم باقى مانده اند.
مرد صالح گفت: رازى که ما باقى مانده ایم این بوده که چادرنشینهاى دیگر داراى سگ و خروس و الاغ بوده اند، و به خاطر سر و صداى آنها شناخته شده اند و به اسارت دشمن در آمده اند.
ولى ما چون سگ و خروس و الاغ نداشتیم، شناخته نشدیم، پس خیر ما در هلاکت سگ و خروس و الاغ مان بوده است که سالم مانده ایم.
این نتیجه کسى است که همه چیزش را به خدا واگذار مى کند.

وقتی چترت خداست، بگذار ابر سرنوشت هرچه می خواهد ببارد

۳۰بهمن

وقتى که نمرود حضرت ابراهیم (علیه السلام) را در آتش انداخت، ملائکه آسمان ها به گریه در آمدند، جبرئیل عرض کرد خدایا! در روى زمین یک نفر تو را پرستش مى کرد و حالا دشمن بر او مسلط شده، خطاب شد من هر وقت بخواهم او را اعانت و یارى مى کنم، ملائکه عرض کردند، پروردگارا پس اذن بده ما به یارى او بشتابیم، از طرف حضرت حق خطاب شد بروید، اگر اذن داد او را یارى کنید.
ملکى که موکل آب بود آمد، ملائکه اى که موکل باد و خاک و آتش بودند آمدند عرض کردند:
اى ابراهیم اجازه بده تو را نجات دهیم و دشمنان تو را هلاک کنیم، حضرت ابراهیم اجازه نداد.
جبرئیل آمد عرض کرد: اى ابراهیم آیا حاجتى دارى.
حضرت ابراهیم فرمود: حاجتى دارم ولى به تو ندارم.
جبرئیل گفت: به آن کس که دارى بگو.
حضرت ابراهیم فرمود: حسبى من سؤالى علمه بحالى.(بی نیاز است از درخواست من و از حال من با خبر است)

ما کار خود بیار گرامى گذاردیم


گر زنده سازد بکشد رأى رأى اوست

ارباب حاجتیم و زبان سؤال نیست


از حضرت کریم تمنا چه حاجت است

فرمود او خودش از حال من مطلع است غافل نیست افوض امرى الى الله ان الله بصیر بالعباد خطاب شد اى آتش بر ابراهیم سرد و سلامت شو.

سفیر نور
۲۸بهمن

روزی بهلول بر هارون وارد شد. هارون گفت: ای بهلول مرا پندی ده. بهلول گفت: اگر در بیابانی هیچ آبی نباشد تشنگی بر تو غلبه کند و می خواهی به هلاکت برسی چه می دهی تا تو را جرئه ای آب دهند که خود را سیراب کنی؟ گفت: صد دینار طلا.

۲۶بهمن

                  

                    نه همین قصر شهان رنگ و جلایی دارد              *            کلبـه های فـقـرا نیـز صفایی دارد

                    ره به جایی نبـری تا نـشـوی مـرد خـدا             *          دل مـردان خـدا ره به جـایی دارد

                   عاقبت ره به به سوی منزل مقصود کشید            *          هرکـه در راهِ طلب راهنمایی دارد

                  رنج بی برگ و نـوایی نکشد آن که زلطف             *         نظـری جانب بی برگ و نوایی دارد

                  زور و زر تکیـه گـه مـردم غافل زخداست            *        زین دو بیزار بود هرکه خدایی دارد

******************************


۲۵بهمن

امام خامنه ای: بزرگترین وظیفه‌ منتظرامام زمان آماده کردن خوداز لحاظ معنوى، اخلاقى، عملى و ارتباط با مؤمنین است.

«تعجیل در فرج مولا صلوات»

۲۴بهمن

   



یکی از فضلا از قول یکی از افراد مورد وثوق و او از قول آیت الله مجتهدی از علماء تهران، چنین نقل کرد:

   شبی در نجف، بعد از اتمام نماز جماعت پشت سر آیت الله شهید مدنی و خلوت شدن مسجد ، ناگهان دیدم آقای مدنی به شدت شروع کرد به گریستن ، چون به من اظهار لطف داشتند به خودم جرات دادم و از ایشان علت گریه ی ناگهانی را پرسیدم.

ایشان فرمودند: بعد از نماز یکی به من گفت امام زمان علیه السلام را دیده است که به او فرموده اند:«ببین این شیعیان بعد از نماز بلافاصله به سراغ کارهای خود رفتند و هیچ کدام برای فرج من دعا نکردند.»

من هم تا این را شنیدم به شدت متاثر شدم و گریستم.

آقای مجتهدی می گفت: بعدا متوجه شدم ، امام زمان علیه السلام این گلایه را به خود ایشان کرده بود.

***************************************************************

۲۳بهمن

زمانی‌ در بچگی باغ انار بزرگی داشتیم که ما بچه ها خیلی دوست داشتیم،تابستونا که گرمای شهر طاقت فرسا میشد، برای چند هفته ای کوچ می کردیم به این باغ خوش آب و هوا که حدوداً 30 کیلومتری با شهرفاصله داشت، اکثراً فامیل های نزدیک هم برای چند روزی میومدن و با بچه هاشون، در این باغ مهمون ما بودن، روزهای بسیار خوش و خاطره انگیزی ما در این باغ گذروندیم اما خاطره ای که میخوام براتون تعریف کنم، شاید زیاد خاطره خوشی نیست اما درس بزرگی شد برای من در زندگیم!تا جایی که یادمه، اواخر شهریور بود، همه فامیل اونجا جمع بودن چونکه وقت جمع کردن انارها رسیده بود، 8-9 سالم بیشتر نبود، اون روز تعداد زیادی از کارگران بومی در باغ ما جمع شده بودن برای برداشت انار، ما بچه ها هم طبق معمول مشغول بازی کردن و خوش گذروندن بودیم! بزرگترین تفریح ما در این باغ، بازی گرگم به هوا بود اونم بخاطر درختان زیاد انار و دیگر میوه ها و بوته ای انگوری که در این باغ وجود داشت، بعضی وقتا میتونستی، ساعت ها قائم شی، بدون اینکه کسی بتونه پیدات کنه! بعد از نهار بود که تصمیم به بازی گرفتیم، من زیر یکی از این درختان قایم شده بودم که دیدم یکی از کارگرای جوونتر، در حالی که کیسه سنگینی پر از انار در دست داشت، نگاهی به اطرافش انداخت و وقتی که مطمئن شد که کسی اونجا نیست، شروع به کندن چاله ای کرد و بعد هم کیسه انارها رو اونجا گذاشت و دوباره این چاله رو با خاک پوشوند، دهاتی ها اون زمان وضعشون خیلی اسفناک بود و با همین چند تا انار دزدی، هم دلشون خوش بود! با خودم گفتم، انارهای مارو میدزدی! صبر کن بلایی سرت بیارم که دیگه از این غلطا نکنی، بدون اینکه خودمو به اون شخص نشون بدم به بازی کردن ادامه دادم، به هیچ کس هم چیزی در این مورد نگفتم! غروب که همه کار گرها جمع شده بودن و میخواستن مزدشنو از بابا بگیرن، من هم اونجا بودم، نوبت رسید به کارگری که انارها رو زیر خاک قایم کرده بود، پدر در حال دادن پول به این شخص بود که من با غرور زیاد با صدای بلند گفتم: بابا من دیدم که علی‌ اصغر، انارها رو دزدید و زیر خاک قایم کرد! جاشم میتونم به همه نشون بدم، این کارگر دزده و شما نباید بهش پول بدین! پدر خدا بیامرز ما، هیچوقت در عمرش دستشو رو کسی بلند نکرده بود، برگشت به طرف من، نگاهی به من کرد، همه منتظر عکس العمل پدر بودن، بابا اومد پیشم و بدون اینکه حرفی بزنه، یه سیلی زد تو صورتم و گفت برو دهنتو آب بکش، من خودم به علی اصغر گفته بودم، انارها رو اونجا چال کنه، واسه زمستون! بعدشم رفت پیش علی اصغر، گفت شما ببخشش، بچس اشتباه کرد، پولشو بهش داد، 20 تومان هم گذاشت روش، گفت اینم بخاطر زحمت اضافت! من گریه کنان رفتم تو اطاق، دیگم بیرون نیومدم! کارگرا که رفتن، بابا اومد پیشم، صورتمو بوسید، گفت میخواستم ازت عذر خواهی کنم! اما این، تو زندگیت هیچوقت یادت نره که هیچوقت با آبروی کسی بازی نکنی، علی اصغر کار بسیار ناشایستی کرده اما بردن آبروی مردی جلو فامیل و در و همسایه، از کار اونم زشت تره!شب علی اصغر اومد سرشو انداخته پایین بود و واستاده بود پشت در، کیسه ای دستش بود گفت اینو بده به حاج آقا بگو از گناه من بگذره!

کیسه رو که بابام بازش کرد، دیدیم کیسه ای که چال کرده بود توشه، به اضافه همه پولایی که بابا بهش داده بود...

سخنی بسیار زیبا ازحضرت علی 

امام علی(علیه السلام) به مالک اشتر: 

ای مالک!

اگر شب هنگام کسی را در حال گناه دیدی،

فردا به آن چشم نگاهش مکن

شاید سحر توبه کرده باشد و تو ندانی

*****************************************************************************

۲۲بهمن

«با خدا باش پادشاهی کن بی خدا باش هر چه خواهی کن»

۲۱بهمن

ای به قم آفتاب قلب جهان

دخت موسی سلاله ی قرآن

عمه و دخت خواهر سه امام

مادر کل عالم امکان

***********************************


وفات کریمه اهلبیت فاطمه معصومه بر همگان تسلیت باد